سوخته بودم
و
تو ....رفته بودی بر ساحل دیگری بتابی....
امشب هیچ وقت یادم نمیره....
روز دختر بود و من کادومو گرفتم یه دنیا بغض با یه امیدی که ناامید شد....
خداحافظ،تو ای هم پای شب های غزل خوانی
خداحافظ،به پایان آمد این دیدار پنهانی
دیــگــر بــرایـــ حــفــظ ِ تـــو بـــایـــد خـــدا را حــفــظ کـــنــم ....
نظرات شما عزیزان:
elham 
ساعت23:15---30 شهريور 1391
شيرين جان هر دفعه اينو اينجا ميبينم تحت تاثير قرار ميگيرم
|